
چوپان اهل دلی در بیابان مشغول چراندن گوسفندان بود. دانشمندی در سفر به اورسید و با اندکی گفتگو متوجه شد که چوپان بی سواد است. به او گفت : چرا دنبال تحصیل نمی روی ؟
چوپان گفت : چکیده علوم را آموخته ام.
دانشمند پرسید : چه آموخته ای؟
چوپان پاسخ داد : چکیده علوم در پنج چیز خلاصه می شود :
1- تا راستی تمام نگردد، دروغ نمی گویم.
2- تا غذای حلال تمام نشود، غذای حرام نمی خورم.
3- تا در خودم عیب هست، از دیگران عیب جویی نمی کنم.
4- تا روزی خدا تمام نشده، به در خانه کسی نمی روم.
5- تا پای در بهشت ننهاده ام از مکر و فریب شیطان غافل نمی گردم.
مرد دانشمند او را تصدیق کرد و آفرین گفت.