خانه
330K

داستان های واقعی و عبرت انگیز

  • ۱۱:۰۳   ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    داستانک/ دیوانه محل!


    تامی جونز هنگام بازگشت از اداره، در کوچه محل سکونتش، گربه‌ای را دید که خرگوش همسایه را به دهان گرفته است. وقتی فهمید که خرگوش مرده، وحشت‌زده شد. چون می‌دانست همسایه‌اش چقدر آن را دوست دارد. پس، لاشه خرگوش را که کثیف و خاک‌آلود شده بود، در حمام شست و خشک کرد و با احتیاط آن را در قفس همیشگی‌اش قرار داد؛ به امید این‌که صاحبش فکر کند خرگوش در قفس مرده است.
    چند روز بعد همسایه با آقای جونز جلوی در خانه برخورد کرد. همسایه‌اش گفت: «آقای جونز! شنیدی که «برفی» مرد؟» جونز خودش را به نفهمی زد و با ناراحتی گفت: «اوه، نه! چی شد؟» همسایه‌اش جواب داد: «صبح چند روز پیش، برفی رو دیدیم که توی قفسش افتاده. ولی مسئله اینه که فکر می‌کنم این اطراف یه دیوونه زندگی می‌کنه. چون فردای اون روزی که برفی رو خاک کردیم، یک نفر از زیر خاک درآورده بودش و بعد از این‌که شسته و خشکش کرده، دوباره گذاشته توی قفس!»
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان