۱۱:۱۳ ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
بامبو
روزي به خدا شکایت کردم که چرا من پیشرفت نمیکنم دیگر امیدي ندارم میخواهم خودکشی کنم؟
ناگهان خدا جوابم را داد و گفت:آیا درخت بامبو وسرخس را دیده اي؟گفتم: بله دیده ام.
خدا گفت: موقعیکه درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم.
خیلی زود سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمین را گرفت. اما بامبو رشد نکرد... من از او قطع امید
نکردم.
در دومین سال سرخسها بیشتر رشد کردند اما از بامبو خبري نبود.
در سالهاي سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردن. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. و در عرض شش ماه ارتفاعش از سرخس بالاتر
رفت.
آري در این مدت بامبو داشت ریشه هایش را قوي میکرد.آیا میدانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با سختیها و مشکلات بودي. در حقیقت
ریشه هایت را مستحکم میساختی؟
زمان تو نیز فرا خواهد رسید و تو هم پیشرفت خواهی کرد. ناامید نشو.