خانه
330K

داستان های واقعی و عبرت انگیز

  • ۰۹:۵۸   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    پاکت

    آقای « اسمیت» به تازگی مدیر عامل یک شرکت یزرگ شده بود. مدیر عامل قبلی، یک جلسه ی خصوصی با او ترتیب داد و در آن جلسه، سه پاکت نامه در بسته که شماره های ۱و۲ و ۳ روی آنها نوشته شده بود، به او داد و گفت:« هر وقت با مشکلی مواجه شدی که نمی توانستی آن را حل کنی، یکی از این پاکت ها را به ترتیب شماره باز کن!» چند ماه اول همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه میزان فروش شرکت کاهش یافت و آقای اسمیت بدجوری به دردسر افتاد. در نا امیدی کامل، به یاد پاکت های نامه افتاد. 

     

      به سراغ گاو صندوق رفت و نامه ی شماره ی ۱ را باز کرد. کاغذی در پاکت بود که روی آن نوشته شده بود:« همه ی تقصیرها را به گردن مدیر عامل قبلی بینداز.» 

    آقای اسمیت یک نشست خبری با حضور سهامداران برگزار کرد و همه ی مشکلات فعلی شرکت را ناشی از سوء مدیریت مدیر عامل قبلی اعلام کرد. این نشست در رسانه ها بازتاب مثبتی داشت و باعث شد که میزان فروش افزایش یابد و این مشکل پشت سر گذاشته شود. یک سال بعد، شرکت دوباره با مشکلات تولید همراه با کاهش فروش مواجه شد. با تجربه ی خوشایندی که از پاکت اول داشت، آقای اسمیت بی درنگ سراغ پاکت نامه ی دوم رفت. پیغام این بود:« تغییر ساختار بده.» آقای اسمیت به سرعت طرحی برای تغییر ساختار اجرا کرد و باعث شد که مشکلات فروکش کند. بعد از چند ماه، شرکت دوباره با مشکلات روبه رو شد. آقای اسمیت به دفتر خود رفت و پاکت سوم را باز کرد…

     پیغام این بود:

     

    « سه پاکت آماده کن!»

    نکته: « انسان بزرگ» در این جهان وجود ندارد؛ بلکه « چالش های بزرگ» وجود دارد که انسان های معمولی به سراغ آنها می روند.

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان