خانه
27K

جملاتی که باید شنید و در موردشون حرف زد

  • ۱۲:۰۴   ۱۳۹۳/۹/۱۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    زیباکده
    mona mona : 

     قطار توسعه بشر، گاهی با شتاب می رود و گاه در نزدیکی ایستگا‌ه‌هایی کند می‌شود و مدت کوتاهی توقف می‌کند. آنها که از این توقف استفاده کنند، برنده‌اند و آنها که در ایستگا‌ه‌ها خواب بمانند و سوار نشوند،‌ مسافر مقصد نامعلوم تاریخ خواهند بود. 



    زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فن‌آوری توقف کرده‌ بود. ما درگیر بحث‌های داخلی بودیم. اختلاف‌های عقیدتی، تفرقه‌های بی‌معنی، اصطکاک‌های داخلی و جنجال‌های بیرونی. 



    قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبان‌های دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری می‌کنند که فن‌آوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و می‌کند. 



    حسرت خوردن برای آن فرصت از دست رفته، و تلاش کردن برای پیروزی در آن عرصه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار گران‌ است. شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، می‌کوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند. به نظر من هم اگر بخوايم فقط به اون دانستهاي كه داريم اكتفا كنيم نمي تونيم همگام با جامعه پيش بريم و يه جايي دچار مشكل ميشيم. اكثر چيزهايي كه الان داريم استفده ميكنيم حتي با داشته اي 10سال پيش ماهم قابل مقايسه نيستن پس اگر ميخوايم همگام با تغييرات پيش بريم بايد بپذريم كه تغيير لازمه بايد دست از دانسته هاي كهنه و پوچ كشيدو بجاش چيزاي جديد رو جايگزين كرد. 



      

    زیباکده
    ممنون مونا جون

    آره از بعد اجتماعی کاملا این توقف تاریخی درسته

    ولی ما می خوایم از بعد شخصی بازش کنیم

    مثلا وقتی ما در بچگی چیزهایی یاد می گیریم اینا می رن تو قسمت بدیهیات ضبط می شن و ما دیگه در موردشون فکر نمی کنیم

    مثلا وقتی می شنویم ما یک تمدن 2500 ساله داریم یا ما 12 امام داریم که اسامیشون اینه یا اسم اولین پادشاه هخامنشی اینه یا اسم دایی مون اینه یا مامانمون متولد فلان ساله دیگه هیچ وقت در موردشون تحقیق نمی کنیم یا در موردشون شک نمی کنیم، حالا به این چیزها مسائل خیلی بیشتری اضافه می شه و ما همه رو مثل بدیهیات قبول می کنیم و اگه یه روز یه چیز دیگه در موردشون بشنویم به نظرمون احمقانه میاد، ولی به نظر من باید راه حل هایی بوجود آورد که بعد از 18 سالگی مقدار زیادی از این اطلاعات رو دوباره گذاشت رو میز و در موردشون دقیق تر فکر کرد و انتخابشون کرد، این طرز فکر باعث نگاه تمشخر آمیز ما به بقیه که با ما فرق دارن می شه مثلا ما فکر می کنیم سال از اول بهار شروع می شه و آخر زمستون تموم می شه و با تعجب می گیم مسخره است که سال تو زمستون یا تو تابستون شروع بشه! در حالی که به دلایلش اصلا گوش نکردیم و صرفا با اصلاعات بدیهی میراث بچگیمون سنجیدیم و این آغاز توقف ما در طول تاریخه
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان