۲۳:۵۱ ۱۳۹۳/۹/۱۷

سلام دوستان
کتاب و تموم کردم . کتاب خیلی ساده و تاثیر گذاری بود با جملات کوتاه. کسی که هر وقت تنها میشه خاطراتش رو مرور میکنه.
در مورد مشکلات زنها و مسولیتهای سنگینشون و ترس های اونها در زندگی رو شرح میده .
قصه بیشتر زنها و مادران تنهای جامعه ماست . بعضی جملات کتاب خیلی خوب بود :
- امیر میگوید"خانه را می فروشم" از جمله های بی مقدمه بدم میاد .همیشه احتیاج به آمادگی دارم. نمی توانم فی البداهه کاری بکنم .برای همین همیشه عقبم .
-کسی علاقه ای به دیدن نشانه ها ندارد مجبور است اتفاق را یکجا هضم کند .
-سکوت من اولین دارایی ام به حساب می آمد.
-امیر برده است . برده ای که نیروی کار بیست سال بعدش هم فروش رفته است امیر تا بیست سال دیگر به بانک بدهکار است .
-سکوتم مثل لباس پشمی تنگی در هوای گرم اذیتم می کرد . می خواستم آن را از تنم دربیاورم .
آشتی بی صدا بهترین آشتی روی زمین است .
-محاکمه کردن یک آدم ضعیف لطفی ندارد .میل حق طلبی را برای همیشه در آدم کور میکند.
-بچه با کتک بزرگ نمی شود . قد می کشه ولی هرگز بزرگ نمی شود.
آدم های گرفتار و فلک زده با هم رابطه برقرار میکنندو اسمش را می گذارند عشق .
-راه رفتن خوب است.همیشه خوب بوده است.همیشه به درد می خورد.وقتی که فقیری و کرایه ی تاکسی گران تمام می شود.
وقتی که ثروتمندی و چربی های بدنت با راه رفتن آب می شود.اگر بخواهی فکر کنی می توانی راه بروی.اگر هم بخواهی از فکر خالی شوی باز هم باید راهبروی.
برای احساس کردن زندگی در شلوغی خیابان ها باید راه بروی و برای از یاد بردن آزار و بی مهری مردم باز هم باید راه بروی.وقتی جوانی.وقتی پیری.وقتی هنوز بچه ای.هر توقف یعنی یک چیز خوشمزه.و برای توقف بعدی باید راه رفت.
-کسی که پرنده اش از جایی پر بکشد ، مشکل می تواند همان جا بماند . در خانه خودش هم غریبه می شود.
+جمله پشت جلد کتاب هم که خیلی زیبا بود.
ویرایش شده توسط Elman در تاریخ ۱۷/۹/۱۳۹۳ ۲۳:۵۳