۱۶:۰۲ ۱۳۹۳/۱۲/۴
من الان شروع کردم سه صفحه خوندم. اولش رو خیلی با هیجان شروع کرده... . اون حسی هم که مهناز لحطه ی دیدن امیر داشت رو خیلی خوب توصیف کرده همچنین اون درد و غصه ای که فکر میکنه فرزانه همسره محمده. البته چون من تا اینجا خوندم نمیدونم واقعا زنه محمده یا برای هیجانش اینطوری نوشته.