خانه
عضویت
ورود
صفحه اصلی
تبادل نظر
تالار اصلی
مدیریت تالار
قوانین و مقررات تالارهای گفتگو
نقطه نظرها، پيشنهادات و سوالات
راهنمای تالار
تبادل نظر آزاد
عمومی
گــــــــــوناگون
جشن، مهمانی ها و ملزومات
فروشگاه
محله گردی در تهران
مناسبت ها
وبلاگ
تعطیلات گردی و وقت گذرانی
زیبایی و سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
پزشکی
تغذیه
تناسب اندام
سبک زندگی
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
انواع غذا
دسر و نوشیدنی
همه چیز در مورد عروسی و نامزدی
عمل زیبایی
زیبایی روح
برندها
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
ورزش
اخبار ورزش بانوان
چهره ها و قهرمانان ورزش بانوان
رشته های ورزشی
باشگاه های ورزشی
فدراسیونها، هیات ها و انجمنها
ورزش های محلی
ورزش کودکان و نوجوانان
سایر
فرهنگ و هنر
نمایشگاه و گالری
سینما ، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
کتاب و مجله
سرگرمی
عکس روز
فال و شخصیت شناسی
اخبار روزانه
بازی
تکنولوژی های روز
مقالات
گروه مقالات
سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
اخبار پزشکی
ورزش
تغذیه
تناسب اندام
جراحیهای زیبایی
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
سرگرمی
فال روزانه و هفتگی
عمومی
سفر و گردشگری
تکنولوژی های روز
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
نوشیدنی
عروس
فرهنگ و هنر
سینما، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
برندهای زیبا
تماس با ما
تالار گفتگو
مقالات
کاربر
ثبت نام
مرا به خاطر بسپار
کلمه عبورم را فراموش کرده ام!
زیباکده
فرهنگ و هنر
کتاب و مجله
311K
بیاید با هم رمان های خوب ایرانی رو بخونیم و نقد کنیم
جدیدترین مطالب این تاپیک (کلیک کنید)
۰۹:۱۶ ۱۳۹۳/۱۲/۱۴
mona mona
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
48382
|
46689 پست
به نظرمن کتاب خوبیه ولی مهناز زيادي لوس بود محمدم که به نظرم 20ساله نبود 40سالش بود به نظر من این جور رابطه ای که نویسنده بین محمد و مهناز قرار داده بود اصلا واقعی نيست .مخصوصا وقتی محمد انقدر عاشق مهناز بود محال بود بتونه خودشو کنترل کنه و انقدر راحت بی هیچ کششی یه مدت با یه دختر که بهش محرم هم باشه سر کنه از طرف دیگه احساسات مهناز به ثریا درست بود چون هیچ زنی دوست نداره که شوهرش با زنی به غیر از خودش انقدر صمیمی باشه حالا صحبت کردن معمولی فرق داره تا بگو بخندایی که محمد و ثریا و جواد اینا می کردندمحمد اولا خیلی ناز مهناز رو میکشید لوسش میکرد و بعدش توقع داشت عین یه زن بالغ رفتار کنه این رفتاری که بین محمد و مهناز بود مخصوص خانواده های نسبتا مذهبی نبود که بذارن دختر و پسر انقدر ازاد باشن ولي در كل تا اينجا سبك داستان رو دوس داشتم اينكه به جزئيات و سنتها توجه شده و سبك زندگي اون زمان و رسم و رسوم قديم رو يادآوري كرده ولي احساس ميكنم بعضي جاهاش تكرار مكرراته
لینک مستقیم
گزارش تخلف
5 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت
ثبت نام
کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛
(Log In)
کنید.
موضوع قبل
زیربخش
کتاب و مجله
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
×
ویرایش پست پیشرفته
تبلیغات