۱۷:۰۶ ۱۳۹۳/۸/۲۷
يک استکان کمر باریک چای خوشرنگ !
یک گرامافون
یک الهه ی ناز !
یک پنجره ی کوچک با پرده ی چین دار سفید
یک صندلی چوبی
که نشستم روی آن
و یک نیمکت چن نفره چوبی دیگر روبرویم
برای تو تو تو
در این روزهای گرفته پاییزی
من چون شکوفه بهاری
کنارت سبز هستم
که مبادا هوای زرد شدن
حتی به ذهنت خطور کند.