آهو :
حالا ببین میتونی چشمم بزنی از وسط نصف شم ایشششششش
اون پسری که میره هیئت عزاداری به دخترا شماره میده همون بهتر که بره با نیلوفر جون .


نه دیگه در اون حدم خفن نشدی که من چشمت کنم یوهاهاهاها
با این حال آفرین پشتکارت خوبه. ایشالله یکی از همین شاگردات تو رو بگیره برا پسرش و لباس عروستم خودت بدوزی 
دیگه الان همینه تازه همینم گیر نمیاد فقط باید دید و حسرت خورد. شوهر موهر کجا بود. آرایش محرمی میکنی میری اونجا بهت چشمک میزنن خوشحال میشی برمیگردی. در همین حد 