خانه
4.8K

عاشقانه های من

  • ۱۸:۵۷   ۱۳۹۳/۱۰/۶
    avatar
    یک ستاره ⋆|1707 |1793 پست
    اون روز که دیدیم چه حسی داشتی ؟ من ترس رو از چشمات میخوندم... ترسیده بودی ولی چرا ؟؟نکنه ترسیده بودی سر عشقت داد بزنم ٫ یا ترسیده بودی رو بدن عشقت خراشی بیفته ؟؟؟؟؟ ولی مطمئنم از خورد شدن من نترسیدی٫ از اینکه داشتی قلبم رو زیر پاهات له میکردی نترسیدی.... حس تو حس ترس بود٫ میدونی حس من چی بود ؟؟ میتونی خودت رو یه لحظه جای من بذاری ؟ میدونی چه حسی داشتم وقتی توی چشمات نگاه میکرد ؟ چشمایی که وقتی برای بار اول دیدمشون قلبم رو گذاشتم کف دستم و دادمش بهت.چشمهایی که یه زمانی عشقی که توشونه ماله من بود. میدونی چه حسی داشتم وقتی دستت توی دستش بود ؟ اون دستها یه زمانی برای پاک کردن اشکهای من بود... اون دستها یه زمانی توی دستای من بود. من اون لحظه هیچ حسی نداشتم !!!! فقط سعی میکردم روی پاهام وایسم سعی میکردم نخورم زمین. سعی میکردم چشمام بارونی نشن تا قطره ی اشک جلو چشمم رو نگیره. سعی میکردم خوب نگات کنم. سعی میکردم باور کنم . باور کنم که دیگه ماله من نیستی. آره تو مال اونی . مال اون آدمی که باهات دست رفاقت داده بود!! حالا تکلیف من چیه ؟ اگه تو جای من بودی چیکار میکردی ؟
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان