۱۸:۰۲ ۱۳۹۳/۲/۲۴
از أداره داشتم میرفتم خونه شب بود ایستاده بودم سره خیابون ماشین بگیرم در همون حین هم داشتم فکر میکردم شام چی درست کنم که فردا هم خودم ببرم اداره. یهو کوکو سیب زمینی به ذهنم رسید حالا هرچی تاکسی رد میشد من مسیرمو میگفتم نمی ایستاد یه جوری هم نگاه میکرد ( با خودم هم میگفتم واقعا که عجب جامعه ای شده فقط بلدن نگاه کنن ) یه 10 مین گذشت یهو به خودم اومدم دیدم واسه تاکسیا داد میزنم کوکو سیب زمینی . خخخخخخخخخ