۱۷:۰۲ ۱۳۹۳/۶/۴
یه خانومه با پسر 5-4 ساله ش صندلی جلو تاکسی نشسته بودن.
یهو پسره رو کرد به مامانش گفت: مــامــان!
یادته اونروز خونه ی دایی اینا گوزیــدی؟!
مامان بیچاره گفت: مرســـی آقا!
ما همین جا پیاده میشیم!
راننده بدبخت هنوز کامل وانستاده بود که زنه درِ ماشینو با عجله باز کرد و یه موتوری هم اومد زد درِ ماشینو سرویس کرد!
راننده پیاده شد دودستی زد تو سرش گفت:
خانوم! گوزیدی که گوزیدی!
منم میگــوزم!
این آقام میگــوزه!
این ملت همه میگوزن!
گوزیدن که عیب نیست، داغون کردن درِه ماشین مردم عیبه..
ویرایش شده توسط پروانه در تاریخ ۴/۶/۱۳۹۳ ۱۷:۰۶