۰۰:۳۳ ۱۳۹۳/۶/۲۱
یارو به زنش خیلی شک میکرد هر وقت میرفت سر کار به موبایل زنه زنگ میزد میگفت کجایی زنه میگفت خونه هستم. بِهش میگفت جارو برقی رو روشن کن تا مطمئن شَم..
یه روز زود میره خونه به پسرش گفت مادرت کجاست..
میگه طبق معمول جارو برقی رو ورداشتُ رفت بیرون!