خانه
2.85M

جـــــــــــــکـــــــ جــــــــــالــــــــب

  • ۲۲:۰۶   ۱۳۹۴/۵/۲۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    استخوان در گلوی گرگی گیر کرده بود، درپی کسی میگشت که استخوان را دربیاورد، دراین هنگام به لکلکی رسید.
    به او گفت: استخوان را در قبال مزدی ازگلویم بیرون کش!
    لکلک سرش را داخل دهان گرگ کرد واستخوان را بیرون آورد.
    لکلک گفت: حال، وقت مزد من است.
    گرگ گفت: همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی کافی نبود؟
    وقتی برای کسی که درست وقابل اطمینان نیست کاری انجام میدهی، فقط به فکر این باش که از او گزندی به تو نرسد...!!!
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان