۰۱:۲۶ ۱۳۹۴/۱۰/۲۳

#مرض #قند (#ديابت)
📜ديابت يا به اصطلاح قديمى آن « #دولاب كليوى» در اثر نقص ترشح انسولين توسط لوز المعده عارض مىگردد. در نتيجه تزايد مقدار طبيعى قند در خون، مقدارى از قند اضافى از طريق كليهها دفع شده و گلوكوزورى را موجب مىشود. گاهى نيز با وجود افزايش قند خون، در ادرار قندى مشاهده نمىگردد.
✍طبق گزارش بولتن خبرى پزشكى اخيرا شخصى در آمريكا دچار سرطان لوز المعده شده بود. بناچار او را تحت عمل جراحى قرار داده و لوز المعدهاش را برداشتند.
نخست چنين گمان مىرفت كه هر روز مجبور خواهند شد مقدار زيادى انسولين به بيمار تزريق كنند تا قند اضافى بدن سوخته، و احتراق و تعادل لازم بعمل آيد. ولى بعدا متوجه گرديدند بدانگونه كه مىپنداشتند ميزان قند بالا نرفته و روزانه فقط 20 واحد و سپس به 10 واحد و گاهى نيز اصولا نيازى به تزريق انسولين پيدا نمىشد.
قند اضافى نيز در خون و ادرار بيمار مشاهده نمىگرديد. پزشكان به اين نتيجه رسيدند كه بدن از راههاى ديگرى اين عمل را انجام مىدهد، زيرا بطور معمول در مبتلايان به ديابت، كه لوز المعدهشان فقط ضعف و ناتوانى داشت، ميزان قند ادرار از صد گرم هم تجاوز مىكرد. ازاينرو چنين استنباط شد كه افزايش قند را اختلال و تحريك در مراكز مغز موجب مىگردد.
✍حال اين گزارش از سوى مجامع پزشكى به تأئيد نهائى رسيده يا نرسيده باشد، بهر صورت اينجانب پس از آگاهى از چنين يافتهاى در صدد برآمدم برخى از داروهاى گياهى را كه محلّل و برطرفكننده اينگونه اورام در بدن هستند براى آزمايش در مبتلايان مرض قند بكار برم.
✨نخستين بار بدين منظور «مقل ازرق» را به بيمارى خوراندم. خوشبختانه نتيجه مثبت و رضايتبخش شد. در ديگر مبتلايان به ديابت نيز همين اثر را ديدم كه قند در خون و ادرار بكلّى برطرف گرديده بود. در آن زمان چنين تصور مىكردم كه كس ديگرى قبل از من به اين «راز» پى نبرده است. اما هنگامى كه شرح بيمارى «دولاب كليوى» از كتاب قانون ابن سينا به فارسى برايم ترجمه شد، ديدم شيخ الرئيس «مرمكى» را از داروهاى مؤثر براى مرض قند نوشته است.
در اين وقت بود كه در عظمت مقام ابن سينا اين شعر مولانا به خاطرم آمد:
هفت شهر عشق را عطار گشت☀️
ما هنوز اندر خم يك كوچهايم☀️
✨✨✨اينجانب «مقل ازرق» را براى درمان ديابت بكار برده بودم درحالىكه ابن سينا «مرمكى» را يادآور شده بود. اين دو دارو در خواص خيلى نظير يكديگرند. من قبل از آگاهى از تجويز قانون ابن سينا، حبى بر ضد ديابت ساخته بودم كه مركب از سه واحد «مقل ارزق»، سه واحد «پوست هليله زرد» و يك واحد «مرمكى» بود. اين حبها به درشتى نخود بوده و روزى 15 تا 20 عدد تجويز مىشدند. يادآور مىشوم كه اين حب علاوه بر برطرفسازى اورام بدن، دفع سموم نيز مىنمايد.
پزشكى سنتى بروز ديابت را مرتبط با «سوء مزاج ارثى» نيز مىداند «ديابت غير وابسته به انسولين»، بدين معنى كه سموم حاصله در بدن موجب تحريك در مراكز دماغى شده و در نتيجه مرض قند را موجب مىگردند، يا آنكه غده لوز المعده را خراب و گردش كارش را مختل مىسازند و يا كبد را عليل و ناتوان مىكنند. بديهى است در اين هنگام نابسامانى اعضاى ديگر نيز مزيد بر علت مىگردد.
اين بيمارى چون نسبتا رايج بوده و متخصصان و پژوهشگران بسيارى به تحقيق و فعاليت در مورد آن پرداختهاند لذا از نحوه درمانهاى امروزى گذشته و فقط به ذكر چگونگى درمان ديابت توسط پزشكان پيشين مىپردازم.
✍پس از بو على سينا، مبتكران و محققان علم پزشكى در ايران آرام ننشسته بلكه هر يك بقدر توانائى و امكانات محيط و دسترس خود در درمان اين بيمارى كوششهائى كرده و برخى داروهاى ديگر نيز بر نسخ پيشين افزودند. متأسفانه بواسطه نبودن تشكيلات صحيح و مراكز علمى و بعلت خودنمائى تعدادى از اطباء كه مانع پيشرفت در هر نوع تحقيقاتى مىشدند تهيه و تدوين اينگونه نسخ بطور جامع عملى نشده است، چنانكه مرحوم ميرزا احمد تنكابنى (زاهدى) پزشك فتحعلى شاه قاجار و آخرين طبيب نامى ايران، در كتاب مشهور به «رساله اسهاليه» خود بدان اشاره نموده و مىنويسد «امكان جمعآورى نسخ مفيد و آزمودهام فراهم نگرديد.»
در اينجا بعضى از روشهاى درمانى و نسخ داروئى مرض قند را كه در كتب قديم ذكرى در موردشان نشده
و اينجانب بعدها بدان آگاهى يافته و به گردآورىشان پرداختهام به اطلاع مىرسانم...
🏃🏻این مبحث ادامه دارد
📚منبع برگرفته از👇👇
#راز_درمان ( رساله اى در پزشكى سنتى و گياه درمانى) ، ج2 ، ص 34-38