۱۲:۳۸ ۱۳۹۲/۸/۴
من تو کتاب زندگینامه کریستف کلمپ خوندم ک بازنش ب این سفر رفته واول زنش قره رو دیده وب کلمپ گفته:اوه... کلمپ اونجا جون میده برا آفتاب گرفتن ولی کلمپ مثل تمام مردا اول مقاومت کرده ولی با اصرار زنش رفتن وزنش بهش گفته که:اوه کلمپ میشه برا همیشه بمونیم اینجا و اونجا بوده ک یهو دینگگگگگگگگگگگگگگگگ
یعنی زنش این فکرو تو سرش انداخته!
اول کتابشم از زنش ویکتوریا تشکر کرده............
شلوارت اومد سرجاش؟یعنی دیگه میتونی آب دهنتو قورت بدی!آخه نگرانت شدم.............