خانه
131K

شعر یادت نره

  • ۰۹:۰۸   ۱۳۹۲/۲/۳۱
    avatar
    سه ستاره ⋆⋆⋆|2574 |2957 پست
    مشت می کوبم بر در

    پنجه می سایم بر پنجره ها

    من دچار خفقانم خفقان

    من به تنگ آمده ام از همه چیز

    بگذارید هواری بزنم

    ای

    با شما هستم

    این درها را باز کنید

    من به دنبال فضایی می گردم

    لب بامی

    سر کوهی

    دل صحرایی

    که در آنجا نفسی تازه کنم

    آه

    می خواهم فریاد بلندی بکشم

    که صدایم به شما هم برسد

    من به فریاد همانند کسی

    که نیازی به تنفس داد

    مشت می کوبد بر در

    پنجه می ساید بر پنجره ها

    محتاجم

    من هم آوازم را سر خواهم داد

    چاره درد مرا باید این داد کند

    از شما خفته ی چند

    چه کسی می آید با من فریاد کند ؟
    ( مرحوم فريدون مشيري )
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان