۰۷:۵۷ ۱۳۹۴/۹/۸
هم با غزل هم بی غزل من شعر می خوانم تو را
هم با زبان هم بی زبان گویم که می خواهم تو را
بر چشم من بنگر که من عاشق شدم بر روی تو
تا کی بمانم منتظر بر آستان کوی تو
ابرو مکن کج با دلم میل دلم با روی توست
دست خیال انگیز من پیوسته در گیسوی توست
نقش و نگار زندگی از بود تو رنگین شده
جانا مرو بی عشق تو هر لحظه دل غمگین شده
من می نشینم منتظر از دور تا پیدا شوی
شاید تو هم مانند من یک لحظه ای شیدا شوی