۱۰:۴۱ ۱۳۹۴/۹/۹
مرایک شب درون دل به صرف عشღق دعوت کن
زیانی نیست، گردیدی تقاضای غرامت کن
تو دل بسپار برمن لحظه ای گرهم شدی نادم
به جرم دل ربایی ام زتو طرح شکایت کن
اسیرم من به عشღق تومرا با مهر خود بنواز
به حکم دین مدارا با اسیر در اسارت کن
تو پیغام آور عشღقی منم مومن به پیغامت
برو در سرزمین عشღق دعویِ رسالت کن
شدم با شوق دیدارت به راه سرزمین عشღق
بیا با من ملاقاتی تو در آن بی نهایت کن
دگرمعبودمن گشتی تو در میعاگاه عشღق
قدم در پیش بگذارو دعایم را اجابت کن
فقط یک حاجت است برتو عطایم کن مرامگذار
مراعمری درون دل به صرف عشღق دعوت کنღ