خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۰۵   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

    به وصل خود دوایی کن دل دیوانه مارا



    علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

    مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را



    گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان

    نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را



    چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل

    بباید چاره ای کردن کنون آن ناشکیبا را



    مرا سودای بت رویان نبودی پیش از این در سر

    ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را



    مراد ما وصال توست از دنیا و از عقبی

    وگرنه بی شما قدری ندارد دین و دنیا را



    چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری

    برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را



    بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت

    که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را



    سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی

    ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را





    سعدی شیرازی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان