خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۲۳   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    روی آن شیشه تبدار تو را "ها" کردم
    اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم

    حرف با برف زدم سوز زمستانی را
    با بخار نفسم وصل به گرما کردم

    شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد
    شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم

    عرق سردی به پیشانی آن شیشه نشست
    تا به امید ورود تو دهان وا کردم

    در هوای نفسم گم شده بودی
    با سرانگشت تو را گشتم و پیدا کردم

    با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را
    روی زیبای تو را سیر تماشا کردم

    باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست
    من دمم را به امید تو مسیحا کردم

    محمد رحمتی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان