۱۲:۱۲ ۱۳۹۴/۹/۱۰
آمدی چشمی به چشمم دوختی ، ممنونتم
آتشی را در دلم افروختی ، ممنونتم
گوشه چشمی آمدی ، آشوب در جانم نشست
ناگهانی خرمنم را سوختی ، ممنونتم
خنده مستانهات ، لب را عطشکش کرده بود
آبرو میخواستم ، نفروختی ، ممنونتم
پند پیران را به گوشم خنده کردی ، مرحبا
درس خوبی را به من آموختی ، ممنونتم
می روم در انزوای خلوتم پنهان شوم
ای که آتش در دلم افروختی ، ممنونتم...