خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۶:۴۳   ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    دختر ِ چادر سفید ِ سینی ِ چایی به دست!
    ای که هرگز در خیالم هم نمی آیی به دست!

    معذرت میخاهم از اینکه به خابت آمدم
    خسته ام از بی تو بودن، درد ِ تنهایی بد است

    می نشستی روبرویم کاش، دلتنگ ِ توام
    می روی با ناز و هی با عشوه می آیی بد است

    من غریبه نیستم کافی ست یک فنجان ِ چای
    بیش از این من را اگر شرمنده بنمایی بد است

    می کشم حالا که قلیان ِ بلور آورده ای
    گرچه دکتر گفته تنباکوی ِ نعنایی بد است

    از حسودان ترس دارم با شکوفه دادنت
    ای هلوی ِ چار فصل ِ من! شکوفایی بد است

    آی دریا چشم ِ جنگل پلک ِ ابرو ابر و مه!
    رحم کن بالا بلا! این قدر زیبایی بد است

    اینهمه بر شانه موهای ِ شرابی را نریز
    باد هم آشفته این اندازه گیرایی بد است

    شور ِ شیرین! حق بده فرهاد ِ بی تابت شوم
    با وجود ِ اینهمه خسرو، شکیبایی بد است

    با خود آوردم غزل، قابل ندارد مال ِ تو
    پس زدن آنهم برای ِ قلب ِ اهدایی بد است

    چون که سهم ِ عشق ِ ما دنیای ِ بیداری نشد
    قرنها هم بعد ِ خابت پلک بگشایی بد است
    🌹🌹🌹
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان