۱۷:۳۵ ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
با من بمان که ساحل آرامشم تویی
آنکس که در مجاورتش سرخوشم تویی
این روزها زیاد به خود گیر می دهم
وقتی که روز و شب همه خواهشم تویی
شب ها میان ثانیه ها راه می روم
با وهم اینکه آن طرف بالشم تویی
میخواهمت چنان که خدایان الهه را
بر فرق من قدم بگذار, آتشم تویی
از مرز خوب و بد بتو پیغام میدهم
چون راه حل ردشدن از چالشم تویی
در جنگ عقل و دل تو برایم غنیمتی
هرگز اسیر دل نشود؛ ارتشم تویی
تا صلح در میانه جان مستقر شود
تنها هدف که نقشه آن میکشم تویی
عمریست رفته از من و چیزی نمانده است
تنها بهانه ای که نفس می کشم تویی