۱۶:۲۶ ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
گر نیمه شبی مست درآغوش من افتد
چندان به لبش بوسه زنم کز سخن افتد
صدبار به پیش قدمش جان بسپارم
یکبار مگر گوشه ی چشمش بمن افتد
ای برسر سودای تو سرها شده بر باد
دورازتو چنانم که تنی بی بدن افتد
آوازه ی کوچک دهنت ورد زبانهاست
پیدا شود آن راز که در هردهن افتد
شیرین نفتد هر که زند تیشه که اینکار
شوری است که تنها بسر کوهکن افتد
#ملک_الشعرا_بهار