خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۲۲:۴۲   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    دلبری دارم که نامش ساغر دردانه است
    خانه اش گلخانه جایش گوشه میخانه است
    تاسحر ازباده ها مست وغزلخوان میشود
    بوی عطرش چون نسیمی از گل و گلخانه است
    یک شبی رفتم که گویم مست و ساکت گشته ام
    دیدمش با می خدا گردیده و مستانه است
    او بگفتا مدعی درکنج هرمیخانه است

    رو که مارا همنشینی باسردیوانه است

    گفتمش از هجرتو من هم پریشان گشته ام
    جای من هم، روز و شب درخلوت ویرانه است
    گفت که هرکه عاشق است درکوه بیستون می رود
    گفتمش آن کوه برایم خانه وکاشانه است
    پس بگفتاجان من! آخرتوهم عاشق شدی؟
    جام می بستان که یارت ساغر میخانه است
    مولانا
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان