خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۲۲:۵۰   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست

    من زنم، با دردهای مانده بر دوش خودم
    شعر می گویم برای بغض خاموش خودم🌺🍃

    خسته از جاری شدن درلابه لای سنگها
    می روم چون رود بی بستر،به آغوش خودم🌺

    تا نیفتد لکه ای از ننگ بر پیراهنت
    زندگی کردم به سختی زیر تن پوش خودم🌺

    گاهی از دلتنگی بی حد شبهای دراز
    می کشم دستی به رویای فراموش خودم🌺

    با خودم از عشق می گویم ولی نجواکنان🌺
    تا مبادا بشنود گوشی بجزگوش خودم
    قهوه ی چشمت سیاه وتلخ بود آنقدر که
    اکتفاکردم به تنهایی...به دمنوش خودم🌺

    زخمها خورده دلم،اما نه از بیگانه ها!
    دردها جوشیده از پیوند وپاجوش خودم🌺

    صبر کردم با نگاهی تازه برگردی، نشد!
    نیست چشمی غیرازاین آیینه مدهوش خودم 
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان