۰۷:۲۱ ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
از عشق چه ميماند بعد از تب تنهايي
شايد قفسِ تنگي شايد شب تنهايي
.
يا خاطرهاي غمگين از هلهلهي مرغان
يا بغض گلوگيري از مكتب تنهايي
.
از عشق چه ميماند بيبوسه و بيآغوش
مرگ است بهاي عشق در مذهب تنهايي
.
از عشق چه ميماند جز شعر و غزل بازي
شاه غزلي باشي با منصب تنهايي
.
وقتي كه تو خشكيدي باغ و غزلي هم نيست
روزي كه تو ميماني با عقرب تنهايي
.
مجنونم و در دنيا سرمايهي من هيچ است
جز بوسهي طولاني جز كوكب تنهايي