۰۱:۰۳ ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
یک طرف ایمان سُستم،یک طرف ابروی تو
پنجه در محراب اندازم و یا گیسوی تو
من مسلمان می شوم با روسری سر کردنت
علت کفر من است این حلقه های موی تو
آه از روزی که کردی «او» خطابم عشق مُرد
عاقبت روزی مرا هم می کشد این «او» ی تو
عشق ورزیدم،رساندم خیر و بوسیدم تو را
پس چرا هی شر نصیبم می شود از سوی تو
مثل یعقوبم ولی مأیوسم از بوئیدنت
دلخوشم با پیرُهن هایی که دارد بوی تو
تا که حرف از بوسه و پیراهن و لب می زنم
لای دندان می رود لبهای هذیان گوی تو
سالها غرق عبادت بودم و محو دعا
دزد ایمانم شد آن ابروی شیطان خوی تو❤️