خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۴:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    @asheghanehha2020
    لای دیوان باز شد ، حافظ صدایت کرده بود
    این دل دیوانه در دیوان هوایت کرده بود...

    لای دیوان باز شد ، « تیر دعا » رفت و نخورد
    « اشک »، « راز سر به مهرم » را روایت کرده بود...

    یک شب از یک پنجره یک دست ، دستم را گرفت
    دست تنهایی که دل را رد پایت کرده بود...

    دست من افتاد از پا ، پای من از دست رفت
    این همان دستی ست که هر شب دعایت کرده بود...

    بغض من سنگین شده ، پس تنگ یک آغوش کو ؟!
    کاش روی خاک احساس رضایت کرده بود...

    وعده ما یک هزار و سیصد و هشتاد و ... عشق
    با همان لحنی که با من آشنایت کرده بود...

    می نشینی ، یک نفس مهمان شعرم می کنی
    شعر زیبایی که همرنگ خدایت کرده بود...

    خواب من تعبیر شد ، انگار داری می روی
    یک نفر شاید نمک در کفش هایت کرده بود...
    
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان