خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۸:۱۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
    می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم

    بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
    بار دلست همچنان ور به هزار منزلم

    ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو
    کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم

    بارکشیده جفا پرده دریده هوا
    راه ز پیش و دل ز پس واقعه‌ایست مشکلم

    معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
    گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم

    آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
    تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم

    ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
    چون برود که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم

    مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
    مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم

    گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
    ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم

    سنت عشق سعدیا ترک نمی‌دهی بلی
    کی ز دلم به دررود خوی سرشته در گلم

    داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
    چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم


    #سعدی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان