خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۸:۱۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
    ... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

    پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
    که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود

    گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظه دیدارت
    شروع وسوسه‌ای در من به نام دیدن و چیدن بود

    من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
    که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود

    اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
    بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

    شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
    فریبکار دغل‌پیشه بهانه‌اش نشنیدن بود

    چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم
    تمام عمر قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود

    حسین منزوی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان