۱۱:۵۶ ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
در پسا پرده زخم
در هبوط خودم
تنهاییم را پک میزنم تا تو
تا نگاهت
که لبریز میکند
چون منی
خسته را
دیگر این عادت دیرین
برایم زندانیست
دودهایش را
که می پیچد رقص کنان
در دالان خودخواسته ام
و تنها روزنه
چشمانت است
که هر از گاهی
نمیگویم که میتابد
بل که نوازشم میکند
اثر چنگال دهشتناک روزگارانم را
هر چند میسوزد
اما آرامشم میدهد
تو بی شک
آخرین منظری
از برای تمامی نابینایی هایم
آخرین نقاشی خدا
آخرین امضا کاینات
آخرین پرتو
امیدست که تقدیر
تو را هم
از برایم
دود نکند
که دیگر پاک باخته ام
و .....
#حسی