خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۳۶   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    سلام ای عشق دیروزی،منم آن رفته از یادی
    که روزی چشمهایم را،به دنیایی نمیدادی

    سلام ای رفته از دستی،که میدانم نمی آیی
    و میدانم برای من،امیدی رفته بر بادی

    به خاطر داریَم آیا؟!به خاطر دارمت آری!
    سلام ای باور پاکی،که از چشمم نیفتادی

    اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
    رهایت کردم و گفتم:پرستویم تو آزادی!

    نوشتی:بی تو میمیرم،خرابت میشوم عمری
    کنون فردای دیروز است،ببین حالا چه آبادی!!

    سکوتم را نکن باور،خودت هم خوب میدانی
    که در اشعار من چیزی،شبیهِ داد و فریادی

    حقیقت زهر تلخی بود،که آگاهانه نوشیدم
    از این هم تلخ تر باشی،همان شیرینِ فرهادی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان