۱۵:۰۰ ۱۳۹۴/۱۱/۱
باچشمهای خسته ام،امشب مدارا میکنم
حتی اگرباران گرفت،باخنده حاشا میکنم
شاید که درمان دلم، تنها فراموشی شده
طومار ذهنی پاک را،یکباره امضا میکنم
باخاطرات ماندگار،کردم وداع درذهن خویش
یوسف مقيم چاه شد،تركِ زليخا ميكنم
درآسمان دنبال ماه، دیگر نمیگردم شبی
امشب به روي خاك من،يك ماه پيدا ميكنم
قلبی که ازدوری تو،صدها ترک برداشته
با عقل بندش میزنم، با درد احیا میکنم
روزی اگردرسینه ام،همچون نفس تومانده اي
بیرون بیارم یاد تو، کار مسیحا میکنم
اما مگرازیاد این، #پروانه لبخندِ تو رفت
مشق فراموشی تو، تنهای تنها میکنم
#ناصرپرواني