۱۸:۲۴ ۱۳۹۴/۱۱/۱
باور کن!
هنوز اینجایی
بر کران دلم...
روزها بیدارت میکنم
با اشکهای باران
برایت چای دم کرده از عطر دلم را میریزم
و تو مینوشی و سبز میشوی...
شبها نیز برایت از زیباترین واژه های بارانی
قصه میگویم
و لالایی شبنم را مینشانم بر دیدگانت...
میبینی!
فاصله هیچ چیزی را عوض نکرده است
من هنوز تو را با لالایی باران
زمزمه خواهم کرد
هنوز اینجایی...باور کن...