۰۹:۱۹ ۱۳۹۴/۱۱/۱۷
فضـ ـاے خانه کـ ـه از خندههاے مـ ـا گرم است
چـ ـه عاشقانـ ـه نفـ ـس مـ یے کشم!، هوا گرم است
دوباره «دیـ ـدهامت»، زُل بـ ـِزن به چشمانـ ـے
کـ ـه از حرارتِ «مَـ ـن دیدهام ترا» گَ ـرم است
بـ ـگو دومرتبه این را کـ ـه: «دوستت دارم»
دلـ ـَم هَنوز به این جمله ے شما گرم است
بـ ـیا گُناه کنیم عشق را... نترس خدا
هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است
مَـن و تو اهل بهشـ ـتیم اگرچه مـ ے گویند
جـ ـهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
...
به مـ ـن نگاه کنـ ـی؛ شـعرِ تازه میگویم
که در نگاه تو بازارِ شـ ـعرها گـ ـرم است