۱۰:۰۷ ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
از غمت کز کرده بودم گوشه ی رویای خود
ناگهان دیدم کنارم آمدی با پای خود
ابروانت مثل کوه و گیسوانت رشته کوه
چشم ها را که نگو! آنها که دیگر جای خود
گونه ها مثل انار و طعم لب های تو گس
تک خوری باید کنم آن را شب یلدای خود
دور تو می گردم و می گردم و می گردم و..
می گذارم در دلم نام تو را دنیای خود...
بی تو مرگ شاعران قطعی ست،مرحومم نکن!
چون که من می مانم و دیسی پر از حلوای خود...
علی_عطری