خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۵۱   ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست

    به قدری دوستت دارم که قدرش را نمی دانم
    به تن چون روح می مانی، بمانی زنده می مانم

    خیال است آنکه بی یادت زمانی بگذرد بر من
    محال است آنکه از رویت زمانی رو بگردانم...

    دل از دستم رها می شد اگر پایش نمی بستم
    ز شرمت دل نهان کردم که عیبم را بپوشانم

    بجز نام تو هر نامی، بجز راه تو هر راهی
    اگر گفتم غلط گفتم، اگر رفتم پشیمانم

    گهی یادت به سر دارم، گهی نامت به لب دارم
    دمی خاموش خاموشم، دمی دیگر خروشانم

    بلا تشبیه میگویم بدانی حال و روزم را
    که چون چشم تو بیمارم، که چون زلفت پریشانم

    به حکم حاکم چشمت بفرما اذن کارم را
    بلا را از نگاه تو بگیرم یا بگردانم

    فدای تاری از مویت تمام هستی آتش
    به پیشت بهر قربانی تمامش را بسوزانم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان