خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۵۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ماهی به آب گفتا ، من عاشق تو هستم ..
    از لذت حضورت ، می را نخورده مستم ..
    ...
    آیا تو میپذیری ، عشق خدائیم را ؟..
    تا این که بر نتابی ، دیگر جدائیم را؟..
    ...
    آب روان به ماهی ، گفتا که باشد اما ..
    لطفا بده مجالی ، تا صبح روز فردا ..
    ...
    باید که خلوتی با ، افکار خود نمایم ..
    اینجا بمان که فردا ، با پاسخت میایم ..
    ...
    ماهی قبول کرد و ، آب روان گذر کرد ..
    تنها برای یک شب ، از پیش او سفر کرد ..
    ...
    وقتی که آمدش باز ، تا این که گوید آری ..
    یک حجله دید و عکسی ، بر آن به یادگاری ..
    ...
    خود را ز پیش ماهی ، دیشب که برده بودش ..
    آن شاه ماهی عشق ، بی آب مرده بودش ..
    ...
    نالید و یادش افتاد ، از ماهی آن صدایی ..
    وقتی که گفت با عشق ، می میرم از جدایی ..
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان