خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۰۰:۵۴   ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    آن زمانی که تو از کلبه ی قلبم رفتی
    بر درش قفل زدم تا که نیاید دگری

    من و چشمان گره خورده به تقویم و زمان
    روز و شب با همه ی خوب و بدش شد سپری

    قفل دل زنگ زد و هیچ دری باز نشد
    کلبه ی الفت مان خالی و ساکت مانده

    از همان خاطرهایی که کنارم داشتی
    لیک یک شاخه گلی خشک برایم مانده

    باز من منتظرم تا که ز در باز آیی
    و ببینی که دلم پیش دلت جا مانده
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان