۱۷:۵۱ ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
حرم امن خیالت چو نیستان من است
خلوتی خالص و پاک است ، شبستان من است
مگذار امشب از این میکده بیرون بروم
زانکه خاکِ ره توسرمه ی چشمان من است
آسمانِ دلِ من پر شده از پولکِ عشق
لیکن ابرِ نگه از بختِ پریشانِ من است
ای شقایق ، چه گواراست به تو شبنمِ صبح
با تو هر غنچه بشارت ، ز بهارانِ من است
گوشوارِ سخنم ، پر ز نگینِ غزل است
شعرِ نابم تو ببین ، قندِ فراوانِ من است
زمزمه های تو امشب چه به جانم بنشست!
شور هر عاطفه ات ، رونقِ بستانِ من است
یوسفِ قدسیِ من ، از ره دور آمده ای!!
چهرِ نورانی تو ، ماه به کنعانِ من است
با تو هر روز برایم چو بهاری دگر است
یار دل باخته ام ، مرغِ غزلخوانِ من است
با تو حالِ دلِ من ، بهتر و بهتر باشد
تو طبیبِ دلِ من ، عشق تو درمان من است
مهرِ پاک تو نشسته است به جانِ دل من
نغمه های تو كنون، سلسله جنبان من است
مرغِ كوكوكه شب و روز به ره منتظر است
شاهدِ راز و نیازِ شبِ هجرانِ من است
دلِ دریایی من ،شورِ غزل ها دارد
نغمه های تو کنون، لوءلوء مرجانِ من است
چونکه یادِ تو بیاید همه غُصه برود
اینهم از مرحمتِ خسرو خوبانِ من است.!
پانیذ