خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۵۲   ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    مثل یک فاجعه درگیر نگاهت شده ام
    لحظه ای دیدمت آکنده ز آهت شده ام

    مثل تشویش مسافر که به مقصد برسد
    روزگاریست که آواره ی راهت شده ام

    رسن عشق تو زنار عبودیت من
    من مصلوب تو مغلوب گناهت شده ام

    عطر پیراهن تو ، سینه ی کنعان من و
    مثل یعقوب نبی در پی چاهت شده ام

    دل مغموم من و وسوسه ی توسن عشق
    مثل آهوی رضا غرق پناهت شده ام

    اگر آوازه ی احساسم و سلطان غزل
    همه از حشمت چشمان چو شاهت شده ام

    مجلس عشق مرا چشم رضا خانی ی تو
    بسته بر توپ و بسی غرق جراحت شده ام

    ازتو ترسیم قشنگی که کشیدم به غزل
    متحیر ز تو و شوکت و جاهت شده ام

    لرزش طره ی نازت ، تب عناب لبت
    عجب از خلقت آن چشم سیاهت شده ام

    همه ی مقصد و مقصود غزل وصف توبود
    که روایتگر آن چهره ی ماهت شده ام

    مرتضی شاکری
    26 بهمن 94
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان