۱۷:۱۴ ۱۳۹۴/۱۲/۲
سیاهش کردند
دلش پر شد
با حرفهایی سرد، انتقام از شیشه گرفت
و جرم شیشه...؟ تنها نازکی اش بود و بس !
دلم سوخت
نه برای شیشه که برای ابر!
عمریست بازیچه دست باد است ،
اما...
انتقام از دیگری می گیرد .
آری، تنبیه برای اوست که می شکند !
دلم سوخت ... برای نادانی ابر
کافی بود چمن ، چشم غره اش را
به لبخندی پاسخ می گفت
شاید ورق بر می گشت
کینه اش کم رنگ تر می شد
شاید تاوان گناه باد را
شیشه نمی داد
شاید...!