خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۱۷   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    چشم مستت چه کند با من بیمار امشب
    این دل تنگ من و این تن بیمار امشب
    آخر ای اشک دل سوخته ام را مددی
    که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
    بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن
    که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب
    سیل اشکم همه دفترچه ی ایام بشست
    نرود نقش تو از پرده ی پندار امشب
    بودم امید چو آیی به سرم سایه مهر
    آفتابی شود از سایه, پدیدار امشب
    بسته شد هر در امید به هر جا که زدیم
    چاره جویی کنم از خانه خمار امشب
    محتسب خوش دل از آن است که یکباره زدند
    کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب
    رهی معیری
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان