خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۲۵   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    لبخند مرا بس بود آغوش لهم می کرد

    آن بوسه مرا میکشت لب منهدمم می کرد

    آن بوسه و آن آغوش قتاله و مقتل بود

    در سیر مرا کشتن این پرده اول بود

    هرکس غم خود را داشت هر کس سر کارش ماند

    من نشئه ی زخمی که یک شهر خمارش ماند

    یا کنج قفس یا مرگ این بخت کبوتر هاست

    دنیا پل باریکی بین بد و بدترهاست

    ای بر پدرت دنیا آن باغ جوانم کو

    دریاچه ی آرامم کوه هیجانم کو

    بر آینه ی خانه جای کف دستم نیست

    آن پنجره ای را که با توپ شکستم نیست

    پشتم به پدر گرم و دنیا خود مادر بود

    تنها خطر ممکن اطراف سماور بود

    جانم به دو دست توست آماده ی اعجازم

    باید منو شعرم را در آب بیاندازم

    دردی که به دوشم ماند ازکوه سبک تر نیست

    این پرده ی آخر بود اما غم آخر نیست

    دستان دلم بالاست تسلیم دو خط شعرم

    هرآنچه که بودم هیچ این بار فقط شعرم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان