خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۸:۰۱   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    شب چو دربستم و مست ازمی‌نابش کردم
    ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

    دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
    گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

    منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
    آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

    شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
    آتشی در دلش افکندم و آبش کردم

    غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد
    خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم

    دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه دهر
    بر سر آتش جور تو کبابش کردم

    زندگی کردن من مردن تدریجی بود
    آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان