خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۲۳:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    بي تو مهتاب شبي باز از آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
    شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق ديوانه که بودم
    در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
    باغ صد خاطره خنديد
    عطر صد خاطره پيچيد
    يادم آمد که شبي با هم از آن کوچه گذشتيم
    پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
    ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
    تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
    من همه محو تماشاي نگاهت
    آسمان صاف و شب آرام
    بخت خندان و زمان رام
    خوشه ماه فرو ريخته در آب
    شاخه ها دست برآورده به مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ
    يادم آيد تو به من گفتي:
    از اين عشق حذر کن!
    لحظه اي چند بر اين آب نظر کن
    آب، آئينه عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به نگاهي نگران است
    باش فردا،‌ که دلت با دگران است!
    تا فراموش کني، چندي از اين شهر سفر کن!
    با تو گفتم:
    حذر از عشق؟
    ندانم!
    سفر از پيش تو؟‌
    هرگز نتوانم!
    روز اول که دل من به تمناي تو پر زد
    چون کبوتر لب بام تو نشستم،
    تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم
    باز گفتم که: تو صيادي و من آهوي دشتم
    تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم
    سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم…!
    اشکي ازشاخه فرو ريخت
    مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!
    اشک در چشم تو لرزيد
    ماه بر عشق تو خنديد،
    يادم آيد که دگر از تو جوابي نشنيدم
    پاي در دامن اندوه کشيدم
    نگسستم، نرميدم
    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم
    نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
    نه کني ديگر از آن کوچه گذر هم!
    بي تو اما به چه حالي من از آن کوچه گذشتم!
    فريدون مشيري
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان