۰۱:۲۷ ۱۳۹۴/۱۲/۳
ای عشق، توأم پرتوئی از مهر خدايی
دنيای من از پرتو عشق تو طلايی
من از همه سو بهر تو بازو بگشايم
باشد که تو باز آيی و بازو بگشايی
با ياد رخت حال و هوای دگرم هست
تا مرغ دلم شد به هوای تو هوايی
هر گوشهای از دل ز نگاه تو نگارين
هر پردهای از جان ز نوای تو نوايی
ای خندۂ شيرين تو جان مایۂ هستی
با گریۂ تلخم چه کنم وقت جدايی
درياب گرفتار قفس را نفسی چند
ای نغمۂ چشمان تو گلبانگ رهايی
#فریدون_مشیری